60- tamrin. Quyidagi gaplarni o‘zbek tiliga tarjima qiling.
بیا اینجا، خواهش میکنم. بفرمایید تو . بُرُو خانه اش . نترس ، اینجا که چیزی نیست. خواهش می کنم، از من چیزی نپرس. امشب گردش کن. زود باش، قاشُق و بشقاب بیار. لطفاً آب سرد نخورید. یه لیوان آب جوشیده لطف کنید. پیش من بیا، زود باش. بلند بشوید. آب سرد نخور. امروز کار کن، استراحت نکن. لطفاً دست راست بروید. یه قاشق دیگه، لطف کنید. بفرمایید سر میز. بفرمایید که خودش کجاست؟ بله، بفرمایید ، خواهش میکنم که به او نگو.
حل مشکل یک دوست
اسم من پرویز است. من در تهران پایتخت ایران زندگی میکنم. خانه پدر من در خیابان انقلاب است. خیابان انقلاب خیلی طولانی است. من هنوز با پدر و مادرم زندگی میکنم. یکی از سه اُطاق منزلمان در اختیار من است. اُطاقم یک پنجره رو به خیابان دارد. یک پنجره اُطاق نشیمن به حیاط و دیکری به خیابان باز میشود. در حیاط منزلمان یک حوض کوچکی است و در آن چند ماهی قرمز شنا میکنند. سه درخت هم در خیابان وجود دارد: یکی چنار و دوتای دیگر سیب است. بهار و تابستان برگشان سبز است و با آغاز فصل پاییز کم کم زرد میشود.
من در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی درس میخوانم. منزل من به دانشگاه نزدیک است. و من هر روز این راه را پیاده میروم. دوست صمیمی من نادر است. نادر هم در دانشگاه تهران درس میخواند. رشته او تاریخ سیاسی است. خانه نادر از دانشگاه دور است.
امروز من مثله همیشه از خانه خارج میشوم. ناگهان صدای تلفن بلن میشود. این نادر است که به من تلفن میزند. معلوم میشود که آنها امروز به یک خانه جدیدی اثباب کشی میکنند. خانه جدیدشان بزرکتر از قبلی است و در خیابان طالقانی قرار دارد.
پرویز در دفتر گروه آموزشی را باز میکند.
سلام ، اجازه می فرمایید؟
– سلام خواهش می کنم، بفرمایید.
– حالتان خوب است، خانم؟ ببخشید، آقای دکتر باستانی تشریف دارند؟
–آقای دکتر باستانی ؟
– الان تشریف ندارند ولی ... آه، ایشان دارند تشریف میارند.
دکتر باستانی از راه میرسند و پرویز جلو رفته می گوید:
– سلام آقای دکتر!
– سلام.
– حالتون خوبه، آقای دکتر ؟ ببخشید، من دوست نادر محمدی هستم. ایشان گرفتاری دارند و سر کلاستان نمی اید. این را که بنده خدمتتان رسیدم و این مطلب را خدمتتان عرض میکنم.
گرفتاری ؟ انشا الله خیره، گرفتاریش چیست؟
– آنها خانه جدیدی خریدند و امروز اسباب کشی میکنند.
– مبارک باشد، در این صورت غیبتش مُوَجه است. فردا که میاد؟ فردا هم با من درس دارد.
فکر میکنم حتماً میاید. به من گفت فقط امروز نمی اید.
– بسیار خوب.
–اُستاد امری نیست؟
– نه، پسرم، موافق باش، خدا حافظ.
– خدا حافظ.
Eronda rasmiy va norasmiy so‘zlashuvda familiya oldidan unvon aytiladi: آقای دکتر شفعی āγāye doktor Shafi’i, آقای مهندس محمدی āγāye mohandes Mohammadi.
Eronda vaziyatga qarab salomlashish o‘zgaradi: سلام علیکم salām aleykom –betaraf salomlashish bo‘lib barcha uchun ishlatiladi. Yoshlar o‘zidan kattalarga va bir-birlariga uning qisqa shaklidan foydalanishadilar: سلام salām السلام علیکم as-salāmu aleykom esa katta hurmatga ega bo’lgan kishilarga nisbatan qo‘llaniladi. Yuksak martabali kishilar bilan salomlashganda: سلام عرض می کنم salām arz mikonam deb solomlashiladi.
Eronda bir kishi bilan bir kunda necha marta uchrashsangiz shuncha marta salomlashish odat. Qayta uchrashganda albatta: سلام حالتان خوبه salām, hāletān xube خسته نباشید xaste nabāšid – hormang.
Suhbat tugaganligini bildirishda quyidagi so‘zlar ishlatiladi امری ، فرمایشی ندارید amri, farmāyeši nadārid – menga xizmatingiz yo‘qmi?قربان شما γorbāne šomā – qurboning bo‘lay yoki دیگه عرضی ندارم dige arzi nadāram – boshqa gapim yo‘q deb javob beriladi.
Do'stlaringiz bilan baham: |