129- tamrin. O‘zbek tiliga tarjima qiling.
۱۱ روز است که بعد از درس من به نهار خوری می روم و آنجا نهار می خورم. ۱۲ روز است که شبها در خیابان نوایی گردش می کنم. ۱۳ روز است که صبح ها ورزش می کنم . ۱۸ روز است که دانشجویان با دانشیار خود فارسی صحبت می کنند. ۱۶ ماه است که خانواده ما در شهر تاشکند زندگی می کنند. ۱۷ سال است که با او آشنا هستم. مدتی است که در شهر ترمذ زندگی می کنم. برادر کوچکم مدتیست که در کارخانه کار می کند.
130- tamrin. Quyidagi savollarga javob bering.
برادر پدر را چه می گویند؟ برادر مادر را چه می گویند؟ خواهر پدر را چه می گویند؟ خواهر مادر را چه می گویند؟ پدر مادر را چه می گویند؟ پدر پدر را چه می گویند؟ مادر مادر را چه می گویند؟ شما هر جمله فارسی را می توانید بفهمید و ترجمه کنید؟
Do'stlaringiz bilan baham: |