114- tamrin. Maqollarni va hikmatli so‘zlarni daftaringizga ko‘chirib yozing.
آهسته رو همیشه رو.
اول بچش بعد بگو : بی نمک است.
درد خود را پیش دردماندن بگو.
بد مکن که بد افتی چاه مکن که خود افتی.
مبین که میگوید ببین چه می گوید.
میازر موری که دانه کش است
که جان دارد جان شیرین و خوش است. (فردوسی)
بی خبر بر خان کس مهمان مشو
گر مهمانت رسد پنهان مشو.
واژه ها
kutmoq
|
– motazer šodan
|
منتظر شدن
|
joylashmoq
|
– γarār gereftan
|
قرار گرفتن
|
kirmoq
|
– vāred šodan
|
وارد شدن
|
nam, ho‘l
|
– tar
|
تر
|
turmoq
|
– barxāstan
|
بر خاستن
|
ho‘llamoq
|
– tar kardan
|
تر کردن
|
salom bermoq
|
– salām dodan
|
سلام دادن
|
doska latta
|
– kohne
|
کهنه
|
ruxsat
|
– ejāze
|
اجازه
|
darslik
|
– ketāb darsi
|
کتاب درسی
|
yangi
|
– tāze
|
تازه
|
joyida
|
– sare jāye
|
سر جای
|
ochmoq
|
– bāz kardan
|
باز کردن
|
...ga qarab
|
– ru be …karde
|
رو به. .. کرده
|
qo‘llanma
|
– dastur
|
دستور
|
o‘tgan
|
– gozašte
|
گذشته
|
marta, yuk
|
– bār
|
بار
|
takrorlamoq
|
– tekrār kard.
|
تکرار کردن
|
old qo‘shimcha
|
– horufe izāfe
|
حروف اضافه
|
iboralar
|
– e’bārāt
|
عبارات
|
bayon qilmoq
|
– bayān kardan
|
بیان کردن
|
tushunmoq
|
– fahmidan
|
فهمیدن
|
yangi
|
– jadid
|
جدید
|
iltimos qilmoq
|
– xāheš kardan
|
خواهش کردن
|
vaqt, payt
|
– mouγe
|
موقع
|
yana, ikki marta
|
– dubāre
|
دو باره
|
ko’chirib yozmoq
|
– ru navisi kardan
|
رو نویسی کردن
|
izoh
|
– touzih
|
توضیح
|
yozma
|
– katbi
|
کتبی
|
javob bermoq
|
– pāsux dādan
|
پاسخ دادن
|
og‘zaki
|
– šefāhi
|
شفاهی
|
qaramoq
|
– negāh kardan
|
نگاه کردن
|
endi, hozir
|
|
اکنون
|
yetarli
|
– kāfist
|
کافیست
|
diktant
|
– dikte
|
دیکته
|
davom ettirmoq
|
– edāme dādan
|
ادامه دادن
|
aytib turmoq
|
– dikte kardan
|
دیکته کردن
|
tushuntirib bermoq
|
– touzih dādan
|
توضیح دادن
|
qoidalar
|
– γavā‘d
|
قواعد
|
ko‘rsatmoq
|
– nešān dādan
|
نشان دادن
|
to‘g‘ri
|
– dorost
|
درست
|
sahifa
|
– safhe
|
صفحه
|
to‘g‘ri
|
– sahih
|
صحیح
|
tushunmoq
|
– moltafed šodan
|
ملتفت شدن
|
so‘z
|
– kalima
|
کلمه
|
marhamat qiling
|
– befarmāyid
|
بفرمایید
|
yozish kerak
|
– bāyad navšt
|
باید نوشت
|
mavzu
|
– mouzu
|
موضوع
|
tuzatmoq
|
– eslāh
|
اصلاح کردن
|
hikoya qilmoq
|
– naγl kardan
|
نقل کردن
|
tatimoq
|
– češidan
|
چشیدن
|
qayta aytib bermoq
|
– bāzgu kardan
|
بازگو کردن
|
qazimoq
|
– kandan
|
کندن
|
endi, hozir
|
– inak
|
اینک
|
tortmoq, chekmoq
|
– kašidan
|
کشیدن
|
boshlamoq
|
– šoru kardan
|
شروع کردن
|
درس بیست و سوم YIGIRMA UCHINCHI DARS
در کلاس
امروز هنگام تنفس من واحمد در باره گردش فردا صحبت کردیم. احمد مرا دعوت کرد: بیا فردا با هم بگردش برویم. من پرسیدم: کجا برویم؟ اول بتاتر برویم و بالت فرهاد و شیرین را تماشا کنیم و بعد از ظهر برای گردش به پارک برویم. من پرسیدم: در پارک چه کنیم؟ احمد جواب داد: تو می دانی که در پارک سالن شطرنج هست آنجا برویم و با هم بازی کنیم دعوت اورا پذیرفتم. در این وقت زنگ زدند و ما به کلاس رفتیم. درس زبان فارسی بود. دانشیار زبان فارسی آمد و اول مرا پای تخته خواست . من رفتم و تخته پاک کن را بر داشتم. از دانشیار پرسیدم: تخته را پاک کنم؟ من تخته را پاک کردم. دانشیار جمله فارسی خواند و گفت: خوهش می کنم این جمله را روی تخته بنویسید. من گفتم: گچ نیست با چه بنویسم. در این وقت احمد از دانشیار پرسید: گچ بیاورم؟ دانشیار گفت: بله، بفرمایید گچ بیاورید. دانشیار چند جمله فارسی خواند و من روی تخته نوشتم. یکی از دانشجویان پرسید ما هم این جملات را بنویسیم؟ دانشیار گفت: وقتیکه روی تخته می نویسد شما هم در دفتر خود بنویسید. احمد گفت: با مداد بنویسم یا با قلم؟ دانشیار گفت با مداد ننویسید، با قلم بنویسید. دانشیار چند جمله دیگر هم گفت و ما این جملات را نوشتیم. من دو کلمه را درست ننوشتم و دانشیار اصلاح کرد. من پرسیدم: این کلمات را دو باره بنویسم؟ دانشیار جواب داد : بله، این کلمات را دو باره بنویسید و خوب یاد بگیرید. بعد از من دانشیار احمد را پای تخه خاست. او هم چند جمله فارسی نوشت. احمد هم مانند من دو یا سه کلمه را درست ننوشت. دانشیار اشتباهات اورا اصلاح کرد .بعد از اصلاحات دانشیار احمد این کلمات را چند بار تکرار کرد. رویهمرفته دانشجویان کلاس ما درس زبان فارسی را خوب می دانستند و دانشیار راضی بود.
115- tamrin. Fe’llarni kerakli shaklga qo‘yib ko‘chiring.
دوستم مرا به خانه خود (دعوت کردن) و من دعوت اورا ( پذیرفتن ). من( پشنهاد کردن)بگذار او را پای تخته (خواستن). دانشجو تخته پاک کن را (بر داشتن) و (پرسیدن) : تخته را( پاک کردن)؟ دانشیار گفت بگذار دانشجویان دیگر این اشتباه را (اصلاح کردن). فردا من دعوت اورا ( پذیرفتن) . مادرم (پیشنهاد کردن) بعد از ظهر با هم گردش ( رفتن). من از آنها پرسیدم: منتظر شما (بودن) یا تنها (رفتن)؟ دانشجو پرسید: این مجلات را هم (بر داشتن)؟
116- tamrin. So‘zlarni o‘rniga qo‘yib ko‘chiring.
دانشیار دانشجورا پای تخته ... و گفت: بفرمایید تخته پاک کن را ... و تخته را ... . یک دانشجو روی تخته با ... می نویسد. دانشجویان دیگر در دفتر با ... می نویسند. بگذار احمد با ...ننویسد، با ... بنویسد. من این کلمه را ... ننوشتم و دانشیار اشتباه را ... . دانشیار کی را ...؟ چرا شما دعوت اورا ... ؟ وقتیکه دانشجویان سال دوم فارسی گفتگو می گنند زیاد ... . ( خواستن، پاک کردن، قلم، مداد، گچ، اصلاح کردن، بر داشتن، پذیرفتن، پای تخته خواستن، اشتباه کردن، درست)
117- tamrin. Quyidagi savollarga javob bering.
تو می خواهی زبان فارسی را خوب بدانی ؟ شما می خواهید با داشیاران به زبان فارسی گفتگو کنید؟ شما می خواهید به مرکز شهر بروید؟ مگر تو می توانی این جمله مشکل را بزبان فارسی ترجمه کنی؟ مگر دانشجویان کلاس شما می توانند بزبان فارسی حرف بزنند؟ آیا شما میل دارید که دانشیار زبان فارسی همیشه از شما راضه باشد؟ شما میل دارید امشب در خیابان نوایی گردش بکنیم؟ آیا می توانی این کتاب را بزبان فرانسه ترجمه بکنی؟ آیا شما این شهر قشنگ را می خواهید ببنید؟ آیا شما می توانید بگویید کدام شهر قشنگ تر است تاشکند یا سمرقند؟
118- tamrin. Fors tiliga tarjima qiling.
Bugun tanaffus paytida Ahmad bilan sayr haqida suhbatlashdik. Ahmad meni ertaga darsdan so‘ng sayirga taklif qildi. Men qayerga boramiz deb so‘radim. Hayvonot bog‘ini aylanamiz dedi. Men Ahmadning taklifini qabul qildim. Shu payt darsga qo‘ng‘iroq chalindi. Biz darsxonaga kirdik. Hozir darsimiz fors tili edi. O‘qituvchimiz bizdan uy vazifasini so‘radi. Men o‘qituvchimizga dars mavzusini so‘zlab bermoqchi bo‘ldim.
واژه ها
kel
|
– beyā
|
بیا
|
xato
|
– eštebāh
|
اشتباه
|
tagiga, ...ga
|
– pāy
|
پای
|
to‘g‘irlash
|
– eslāh
|
اصلاح
|
qabul qilmoq
|
– paziruftan
|
پذیرفتن
|
ko‘tarmoq
|
– bardāštan
|
بر داشتن
|
taklif qilmoq
|
– pišnehād
|
پیشنهاد
|
echki
|
– boz
|
بز
|
doska lattasi
|
– taxte pāk kon
|
تخته پاک کن
|
qo‘y
|
– begozār
|
بگذار
|
tushuntirmoq
|
– to‘uzih
|
توضیح
|
siz
|
– bi
|
بی
|
zal
|
– sālun
|
سالن
|
jumla
|
– jomle
|
جمله
|
sahifa
|
– safhe
|
صفحه
|
qatnashuvchi
|
– hāzer
|
حاضر
|
tush vaqti
|
– zohr
|
ظهر
|
hikoyat
|
– hikāyat
|
حکایت
|
fikr
|
– fekr
|
فکر
|
xohlamoq
|
– xāheš
|
خواستن
|
qahva
|
– γahve
|
قهوه
|
cho’chqa
|
– xuk
|
خوک
|
korxona
|
– kārxāhe
|
کارخانه
|
o‘rta maktab
|
– dabireston
|
دبیرستان
|
qaysi
|
– kodām
|
کدام
|
to‘g‘ri
|
– dorost
|
درست
|
so‘z
|
– kaleme
|
کلمه
|
taklif
|
– da’vat
|
دعوت
|
bo‘r
|
– gač
|
گچ
|
qaytadan
|
– dubāre
|
دوباره
|
jumla
|
– majalle
|
مجله
|
qishloq
|
– deh
|
ده
|
o‘qituvchi
|
– moallem
|
معلم
|
umuman
|
– ruyhamrafte
|
رویهمرفته
|
hozirgi –kelasi zam.
|
– mozāreye eltizomi
|
مضارع التزامی
|
mehnat
|
– zahmat
|
زحمت
|
ora(izofali old qo‘sh)
|
miyāne
|
میان
|
hayot
|
– zendagi
|
زندگی
|
گردش کردن gardeš kardan – sayr qilmoq
زنگ زدن zang zadan – qo‘ng‘iroq qilmoq
درس بیست و چهارن YIGIRMA TO‘RTINCHI DARS
Do'stlaringiz bilan baham: |