Savollar: Mumtoz fors tilida ro ko‘makchisi qanday ma’nolada ifadalaydi?
Mumtoz fors tilida o‘tgan zamon davom fe’li qanday hosil qalinadi?
بودن budan fe’lining mumtoz fars tilida qanday ma’nalarda qo‘llaniladi?
Mumtoz fors tilida egalik affikslari qanday ifodalanadi?
سخنرانی
یک روز سخنران شهر میرزا نصر الدین که همیشه در مجالس سخنرانی می کرد. مریض شد و نتوانست سخنرانی کند. و چون یکی از دوستان صمیمیی ملا بود. وی را به خانه اش دعوت کرد و به او گفت: – چون حالم خوش نیست، می خواستم از تو خواهش کنم که امروز به جای من سخنرانی کنی. ملا قبول کرد و به مجلس او رفت تا برای مردم سخنرانی کند. مردم هم فهمیده بودند که آن روز ملا برای سخنرانی خواهد آمد. همینکه جمع شدند و در آنجا اجتماع کردند. هنگامیکه همه آماده شنیدن سخنرانی ملا شدنند، روی به آنها کرد و گفت: – آیا می دانید که راجع به چه چیزی می خواهم برای شما صحبت کنم؟
مردم از این سوال تعجب کردند و جواب دادند: – نه ، نمی دانیم.
آن وقت ملا گفت: – خُب... اگر شما چیزی راجع به موضوع سخنرانی من نمی دانید، پس اتلاف وقت خواهد بود که من برای شماها سخنرانی کنم.
و سپس از آنجا به خانه خود رفت. روز بعد دوباره به آنجا آمد و از مردم پرسید: – آیا می دانید که امروز راجه به چه چیزی می خواهم برای شما سخنرانی کنم؟ این بار مردم برای آنکه صحنه دیروز پیش نیاید، همگی با توافق با یکدیگر جواب دادند:
– آری... می دانیم.
ملا اظهار داشت: – خُب ... وقتی شما می دانید که من در باره چه چیزی می خواهم حرف بزنم، اِتلاف وقت خواهد بود که من سخنرانی کنم.
و برای دومید بار از آنجا خارج شد و به خانه اش رفت. روز سوم ملا دو باره آمد و آمده سخنرانی شد و مجد داً از مردم سوالی کرد: – آیا می دانید که امروز من راجه به چه چیزی می خواهم حرف بزنم؟
این بار گروهی از مردم جواب دادند: – بله ... می دانیم، و گروه دیگر نیز گفتند: – نه... نمی دانیم.
ملا هم فوراً گفت: – خُب... پس آنهای که می دانند، به آنهای که نمی دانند بگویند که من راجه به چه چیزی می خواهم سخنرانی کنم. و باز هم از آنجا خارج گشت و به خانه اش رفت.
واژه ها