131- tamrin. Fors tiliga tarjima qiling.
Bizning oila Termiz shahrida yashaydi. Mening otam injenerdir. U mashinasozlik institutini tamomlagan. Hozir mashinasozlik korxonasida ishlaydi. Mening onam – o‘qituvchi. U 19 yil oldin Toshkent davlat universitetini tamomlagan. O‘rta maktabda ishlaydi. Mening akam – doktor. U tibbiyot institutini tamomlagan. Shifoxonada vrach bo‘lib ishlaydi.Opam mendan 3 yosh katta. U bir necha yil oldin turmushga chiqqan. Uning tumush o‘rtog‘i ham otamga o‘xshab injener. U Ximiya institutini tamomlagan. Otamning akasi va opasi bor. Ular boshqa shaharda yashashadilar.
پرسان پرسان می شود رفت تا چین porsān porsān mišavad raft tā Chin so‘rab so‘rab Makkaga (Xitoyga)borish mumkin .
واژه ها
amaki
|
– a’mu
|
عمو
|
elektr
|
– barγ
|
برق
|
amma
|
– a’me
|
عمه
|
yigirma
|
– bist
|
بیست
|
farzand
|
– farzan
|
فرزند
|
vrach
|
– pezešk
|
پزشک
|
jo‘natmoq
|
– ferestādan
|
فرستادن
|
bobo
|
– pedare bozorg
|
پدر بزرگ
|
tushunmoq
|
– fahmidan
|
فهمیدن
|
bo‘la
|
– pesare xāle
|
پسر خاله
|
...dan oldin
|
– γabl az
|
قبل از
|
tog‘amning o‘g‘li
|
– pasare dāyi
|
پسر دایی
|
qarindosh
|
– γoumu xiš
|
قوم و خویش
|
amakimning o‘g‘li
|
– pesare amu
|
پسر عمو
|
buvi
|
– mādar bozorg
|
مادر بزرگ
|
tug‘ilish
|
– tavallud
|
تولد
|
mashinsozlik
|
– mošinsozi
|
ماشین سازی
|
birozdan so‘ng
|
– čandi baad
|
چندی بعد
|
ancha vaqt ilgari
|
– moddathāst
|
مدتهاست
|
biroz oldin
|
– čandi piš
|
چندی پیش
|
o‘lmoq
|
– mordan
|
مردن
|
xola
|
– xāle
|
خاله
|
million
|
– milyun
|
ملیون
|
uydagi
|
– xānegi
|
خانگی
|
mehmon
|
– mehmān
|
مهمان
|
tog‘a
|
– dāyi
|
دایی
|
muhandes
|
– muhandis
|
مهندس
|
xolaning qizi
|
doxtare xāle
|
دختر خاله
|
qila olmoq
|
– mitavān
|
میتوان
|
tog‘aning qizi
|
– doxtare dāye
|
دختر دایی
|
bo’ladi
|
– mišavad
|
میشود
|
amakining qizi
|
– doxtare amu
|
دختر عمو
|
milliard
|
– milyard
|
میلیارد
|
rafiqa
|
– zan
|
زن
|
bo‘lmaydi
|
– namitvān
|
نمی توان
|
tirik
|
– zende
|
زنده
|
to‘qson
|
– navad
|
نود
|
o‘ttiz
|
– si
|
سی
|
yarim
|
– nim
|
نیم
|
uch yuz
|
– sisad
|
سیصد
|
sovg‘a
|
– hadiye
|
هدیه
|
oltmish
|
– šast
|
شصت
|
ming
|
– hezār
|
هزار
|
kasb,hunar
|
– šoγl
|
شغل
|
topmoq
|
– yāftan
|
یافتن
|
er
|
– šohar
|
شوهر
|
درس بیست و پنجم YIGIRMA BESHINCHI DARS
صدا و حرف
همه زبان های دنیا از صدا ساخته می شود. صدا بوسیله اندامهای گفتار از قبیل : لب ها، زبان و جز آن به وجود می آید. مثلاً برای ساختن اول واژه " برف " لبها بسته میشود و سپس یک بار باز می شوند و برای ساختن صدا دوم آن دهان کاملاً باز می شود.
هر زبانی صداهای مخصوص به خود دارد که ممکن است در زبان دیگر نباشد. مثلاً صدا اول واژه " قند" در زبان انگلسی وجود ندارد. و یا صدای اول و آخر واژه "زیز"* در زبان فارسی دیده نمی شود.
صداهای هر زبان را می توان به دو گروه تقسیم کرد" ۱) واکه ها. ۲) همخوان ها .
در زبان فارسی ۸ واکه و ۲۳ همخوان وجود دارد: –َ –ِ –ُ ... واکه هستند ولی ب، ل، م، ... همخوانند. واکه های زبان فاسی از لحاظ طول دو دسته اند: ۱) کوتاه، ۲) کِشیده. –َ –ِ –ُ واکه های کوتاه ولی آ، او، ای واکه های کشیده هستند. طول واکه های کشیده بیشتر از واکه های کوتاه است. مثلاً برای گفتن " کار " وقت بیشتری لازم داریم تا برای گفتن " کر " زیرا در اولی یک واکه کشیده است اما در دومی یک واکه کوتاه. حرف نشانه نوشتاری صداست. به سخن دیگر، صدا بوسیله حرف بر روی کاغذ می نویسیم. بنا بر این حرف، شکل نوشتاری صداست. صدارا می شنویم اما حرف را می بینیم.
هر زبانی، شکلهای مخصوص برای صدای خود دارد . مثلاً صدای اول کلمه مادر را در انگلسی به صورت م* می نویسند. در خط فارسی برای بعضی از صداها چند نشانه یا حرف وجود دارد. مثلا برای صدای ز ، نشانه های ز، ذ، ض، ظ به کار میروند. البته هر یک از این حرف ها برای واژه مخصوص به کار می روند. مثلاً کلمه زرد را حتماً باید با " ز " نوشت. و کلمه ظهر را با " ظ " و واژه ذرت را " ذ " و واژه متضاد را با " ض".
در خط فارسی –ُ –ِ –َ نوشته نمی شوند. مثلاً واژه زَرد که سه همخوان و یک واکه دارد ( ز، –َ، ر، د) به صورت زرد نوشته می شوند. یعنی فقط سه همخوان آن را می نویسند. و یا واژه متضاد را که ۴ همخوان و ۳ واکه دارد ( م، –ُ ، ت، –َ، ض، ا، د) بصورت متضاد می نویسند. یعنی از سه واکه فقط واکه کشیده نوشته می شود.
بنا بر این، برای درس نوشتن فارسی باید متنهای فراوان خواند و املاء واژه ها را به خاطر سپرد.
تمرین ۱٢٤: جواب سوال های زیر را به صورت جمله بنویسید.
۱. آیا صداها همه زبان ها مانند هم هستند؟
۲. صدا چگونه بوجود می اید؟
۳. آیا صدا و حرف یکی هستند؟
۴. کدام واکه ها در خط فارسی دیده نمیشوند؟
۵. در خط فارسی برای صدای س* چند حرف وجود دارد؟ آنها را بنویسید؟
۶. واژه مترادف دکان چیست؟ آنرا بنویسید.
۷. در فارسی چند واکه کشیده وجود دارد؟
۸. آیا درست است اگر بگوییم زبان از حرف ساخته می شود؟ چرا؟
۹. در زبان شما چند همخوان وجود دارد؟
۱۰. برای این که واژه های فارسی را درست بنویسیم ، چکار باید کرد؟
تمرین ١٢٥: واژه های زیر را بدون واکه های کوتاه بنویسید.
مُتَرادِف، اُستُخوان، مُتّحِد، حَرَکَت، گُذَشتَن، مُتأسِّفانه، دَوازدَه، مُوافِقَت، بَرایِ دُرُست نِوِشتَن، دَرسِ هِفدَهُم.
مترادف
تمام
|
*
|
همه
|
جهان، گیتی
|
*
|
دنیا
|
درست کردن
|
*
|
ساختن
|
و غیره
|
*
|
و جز آن
|
کلمه
|
*
|
واژه
|
دسته
|
*
|
گروه
|
درازی، بلندی
|
*
|
طول
|
بلند، دراز، طولی
|
*
|
کشیده
|
به عبارت دیگر
|
*
|
به سخن دیگر
|
علامت
|
*
|
نشانه
|
لِذا
|
*
|
بنا بر این
|
ویژه
|
*
|
مخصوص
|
صورت
|
*
|
شکل
|
به شکل
|
*
|
به صورت
|
از حفظ کردن، از بر کردن
|
*
|
به خاطر سپردن
|
هر کدام
|
*
|
هر یک
|
متضاد
هیچیک از هیچکدام از
|
*
|
همه
|
آخر
|
*
|
اول
|
کمتر
|
*
|
بیشتر
|
کوتاه
|
*
|
کشیده
|
زیر
|
*
|
روی
|
هیچیک، هیچکدام
|
*
|
هر یک
|
نادرست،غلت،اِشتباه
|
*
|
درست
|
کم
|
*
|
فراوان
|
تمرین ۱٢٦ : به جای هر یک از واژه های زیر، مترادف آن را به کار ببرید.
۱. همه زبان های دنیا از صدا ساخته می شود.
۲. هر یک از زبان ها شکلهای مخصوص برای صدای خود دارد.
۳. طول واکه های کشیده زیاد تر از واکه های کوتاه است.
۴. واکه های فارسی به دو گوروه کوتاه و بلند تقسیم می شود.
۵. چون حرف نشانه نوشتاری صداست، بنا بر این صداها، واژه ها و جز آن را می توان نوشت.
تمرین ۱٢٧: به جای هر یک از واژه های زیر متضاد آن را به کار ببرید.
۱) طول واکه های کوتاه کمتر از واکه های کشیده است.
۲) همه واکه های کوتاه در خط فارسی دیده نمی شود.
۳) روی واژه های درست خط بکشید.
۴) صدای ژ در زبان فارسی فراوان نیست.
۵) هر یک از حرف های فارسی در زبان ازبکی دیده می شود.
تمرین ١٢٨ : جمله های زیر را به صورت معلوم بنویسید.
مثال: زبان از صدا ساخته می شود. (ساختن)
صدا زبان را می سازد.
۱) صدا بوسیله حرکت اندام های گفتار ساخته می شود.
۲) صدای آخر واژه ویظ* در زبان فارسی دیده نمی شود. ( ما، دیدن)
۳) در خط فارسی واکه های کوتاه نوشته نمی شود. (نوشتن)
۴) کلمه زرد به صورت زرد نوشته می شود.
۵) اما واکه های کشیده نوشته می شوند.
تمرین یک صد و بیست و نه: جمله های زیر را به صورت مجهول بنویسید.
مثال: صدا هارا می توان به دو گروه تقسیم کرد.
صدا ها به دو گروه تقسیم می شود.
۱) صدا را بوسیله حرف بر روی کاغذ می نویسیم.
۲) صدارا می شنویم ولی حرف را می بینیم.
۳) هر یک از حرف ها برای واژه مخصوص به کار می رود. ( بکار بردن)
۴) کلمه زرد را حتماً باید با ز نوشت.
۵) اندام های گفتار صداهارا می سازد.
*Thith
*m
* with
درس بیست و ششم YIGIRMA OLTINCHI DARS
Izofali old ko‘makchilar
Izofali old ko‘makchilar asosiy old ko‘makchilardan farq qiladi. Ular doimo izofa olgan holda ishlatilganligi uchun izofali old ko‘makchilar deyiladi.
Izofali old ko‘makchilar ham yo‘nalish, o‘rin ma’nolarini ifodalaydi, Bu ma’nolar ularning leksik ma’nosidan anglashiladi.
Izofali old ko‘makchilar o‘zi mustaqil ma’noga ega bo‘lgan ot, ravishlar asosida yasaladi. Bunday so‘zlar izofali old ko‘makchilarvazifasida kelganda qisman bo‘sa-da, o‘zining mustaqil ma’nosini saqlaydi. Ular quyidagilar:
1.روی ruye-ustida, yuzida, ustiga, yuzugama’nolarini ifodalaydi. رو ru-yuz, bet so‘zi asosida yasaladi.
روی دیوارسمت راست، نقشۀ ایران آویزان است. ruye divāre samte rost naγšeye Irān āvizān ast- o‘ng tarafdagi divorda Eron xaritasi osig‘liqdir.
روی تو مثل ماه است ruye to mesle māh ast- sening yuzing oy kabidir
Ikkinchi misolda رو ru so‘zi o‘z mustaqil ot ma’nosida kelgan.
2.پیش piše-oldida, oldiga ma’nolarini ifodalaydi. پیش piš – old so‘zi asosida yasalgan.
ما فردا پیش شما می اییم. mā fardā piše šomā miāyim- biz ertaga sizning oldingizga kelamiz.
بچۀ من پیش کی است؟ bačeye man piše ki ast?- mening bolam kimning oldida?
پیش pish so‘zi oldin, ilgari ma’nolarini ham ifodalaydi va unda izofasiz o‘qiladi.
دو سال پیش do sāl piš- ikki yil oldin.
یک هفته پیش yek hafte piš- bir hafta oldin.
3.پهلوی pahluye-yonida, yoniga ma’nolarini ifodalaydi. پهلو pahlu-yon so‘zi asosida yasalgan.
قلم من پهلوی شما استγalame man pahluye šomā ast?- mening ruchkam sizdami?
پهلوی این عمارت یک مغازه می سازندpahluye in emārat yek maγāze misāzand- bu magazin yonida bir imorat qurayaptilar.
4.زیر zire- ostida, ostiga, tagida, tagiga ma’nolarini ifodalaydi. زیر zir-ost, tag ma’noli so‘zidan yasalgan.
زیر کاسه نیم کاسه استzire kose nim kose ast- kosa tagida nim kosa. (Maqol)
من زیر درخت می ایستم Man zire deraxt miistam-man daraxt tagida turaman.
5.نزد nazde-oldida, oldiga yaqiniga, yaqinida ma’nolarini ifodalaydi.نزد nazd - old, yon so‘zlari asosida yasalgan.
نزد دانشگاه ما کارخانۀ قالی بافی است nazde dānešgāhe mā kārxāneye γāli bāfi hast- bizning Universitet yonida gilam to‘qish korxonasi bor.
اتوبوس نزدیک ایستگاه مترو می ایستد otobus nazde istgāhe metru miistad- avtobus metro bekati yonida to‘xtaydi.
6.سر sare- ga, -da kelishik qo‘shimchalarining ma’nolarini ifodalaydi. Bu so‘zning asl ma’nosi bosh bo‘lib, izofali old ko‘makchi bo‘lib kelganda o‘z ma’nosini yuqotadi.
ما همه سر میز غذا خوری می نشینیم و غذا می خوریم mā hame sare mize γazāxuri menešinim va γazā mixorim- biz hammamiz ovqatlanish stoli atrofida o‘tiramiz va ovqat yeymiz.
دوستم سر جای خود می نشیند dustam sare jāye xod minešinad –do‘stim o‘z o‘rnida o‘tiradi.
7.بالای bālāye – tepasida, tepasiga, yuqorisida, yuqorisiga, ustiga, ustida ma’nolarini ifodalaydi.بالا bālā- tepa, yuqori,ust so‘zi asosida yasalgan.
بالای تپه چه هست bālāye tappe če hast-tepaning ustida nima bor.
بالای درخت یک مرغ قشنگ می نشیند boloye deraxt yek morγe γašang minešinad- daraxt tepasida bir chiroyli qush o‘tiribdi.
8.میان miyāne va بین beyne- o‘rtasida, o‘rtasiga, orada, oraga ma’nolarini ifodalaydi.میان miyān vaبین beyn- o‘rta, ora so‘laridan yasalgan.
یوسف بین بیژن و پرویز می نشیند Yusef beyne Bijan va Parviz minešinad- Yusuf Bijan bilan Parviz o‘rtasida o‘tiradi.
Umuman olganda izofali old ko‘makchilar soni 20 dan ortiq bo‘lib, yuqorida keltirilgan old ko‘makchilarga yana quyidagi izofali old ko‘makchilarni kiritish mumkin.
عقب aqabe
|
-orqasiga(da)
|
پشت pošte
|
- orqasiga(da)
|
برابر barābare
|
-qarshishida(ga)
|
روبروی ruberuye
|
-ro‘parasida(ga)
|
توی tuye
|
- ichida
|
درون darune
|
-ichiga
|
کنا ر kenore
|
-yoqasida (ga)
|
جلو Jelove
|
- labida(ga)
|
پایین pāyine
|
- pastida(ga)
|
بیرون birune
|
-tashqarisida(ga)
|
Do'stlaringiz bilan baham: |